کد مطلب:155186 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242

برانگیختن فطرت سلیم و روح غیرتمندی و آزادگی مسلمین
از دیگر نكات مهم در قیام عاشورایی حسین (ع)، بیدار كردن وجدان خفته و برانگیختن روح غیرتمندی و آزادیخواهی در انسانها بود. امام راحل «ره» در این زمینه فرموده اند:

-سید شهیدان و سرور اولیای خدا... با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و كوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شكستن ستمكار را به فدایی دادن و فدایی شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر (صحیفه نور - ج 2 - ص 11).

عاشورا... فریاد زن «هیهات منا الذلة» (است). (صحیفه نور - ج 16 ص 181) امت اسلامی در زمان پیامبر (ص) عاطفه شدید مكتبی داشتند. اما آگاهی عمیق عقیدتی در پیروان هنوز به وجود نیامده بود.

پس از رحلت پیامبر (ص) در نتیجه خطاها و كوتاهیهای پیاپی، كه مسلمانان در اثر روی آوردن و اقبال به دنیا در اثر هجوم ثروتها و غنایم جنگی و بیدار شدن طمع نهفته در درونشان، در زندگی علمی و عملی خود مرتكب شدند، همان عاطفه مكتبی نیز بتدریج از كف رفت. شدت هیچیك از خطاها و كوتاهیها به تنهایی احساس نمیشد اما وقتی بر هم انباشته شد به فساد تحویل یافت و فساد به فتنه تغییر قیافه داد. [1] .

مسلمانان در اثر روی آوردن به منافع حقیر دنیایی در غفلت به سر میبرند. و وجدانشان خفته بود. همت عمیق مكتبی كه زمانی آنان را برای ابلاغ پیام دین حق به سایر سرزمینها كشانده، ضعیف شده بود. بی ارادگی، ضعف در تصمیم، خواری روح، ذلت امت و تخدیر شدید دینی مسایلی بود كه در جامعه آن روز دیده میشد.

عواطف امت درگیر واقعیات متناقض بود. سخن فرزدق خطاب به سیدالشهدا (ع) كه «قلوبهم معك و سیوفهم علیك» [2] تفسیری جامع و تفسیری دقیق از جامعه بی اراده آن زمان بود. آری آنان مالك اراده خود نبودند و ندای دل و عواطف و فریاد وجدانشان برخلاف اعمال جنایت بارشان بود. درك میكردند اما نمی توانستند خود را دگرگون سازند. امام را می شناسند و دوری بنی امیه را اسلام نیز میدانند، اما زمینه هایی مانع از بروز برخورد با انحرافات میشود. طمع به مال و منال و پست و مقام، سرگرم شدن به مطامع دنیا، سلطه بنی امیه و استبداد معاویه و یزید كه بر آنها حكومت میراند. كمرنگ شدن انگیزه و غیرت دینی مردم، زمینه را برای تحقق فسادهای نظام اموی آماده كرد. همه چیز در نظر آنان بی ارزش مینمود. عقیده، عواطف، احساسات، و ارزشهای دینی در مقابل حیات محسوس ظاهری این جهانی بی بها بود. حیاتی كه توأم با ذلت و خواری و بندگی میگذشت. سركوبی، قتل، غارت، تعصبات قبیله ای و مفاخرات قومی و باورهای جاهلی كه پیامبر رحمت، تلاش گسترده و سعی وافر در از بین بردن آنها داشت مجددا رواج پیدا كرد. بدتر اینكه وفای به عهد و پیمان كه در جاهلیت نیز مرسوم بود از سوی بنی امیه و بالتبع مردم كه «الناس علی دین ملوكهم» زیر پا گذاشته شد و غدر و خیانت و... رایج گردید.

سكوت كشنده و آزار دهنده همراه با تأییدهای منفعت طلبانه و سودجویانه از سوی علمای سوء و دین به دنیا فروش كه به استخدام طاغوت زمان درآمده بودند، همه و همه و... مجموعه ء عوامل بیرونی و درونی، تغییرات عجیب روحی و نهادی در امت اسلامی ایجاد كرد و می رفت كه زحمات جانفرسای پیامبر خاتم و صحابه گرانقدرش به كلی پایمال شود. طبیبی دلسوز باید تا عمق بیماری و فاجعه را دریابد و به طبابت دلسوزانه پردازد.

هدف امام (ع) ایجاد تغییر بود. میخواست فطرت سلیم انسانی، روح غیرتمندی و آزدمنشی مسلمانان و بلكه آدمیان را برانگیزد و در روح و نهاد آنان دگرگونی ایجاد كند. حركت امام (ع) عدم بیعت با یزید، قبول دعوت كوفیان و سپس مبارزه شجاعانه و شهادت وسیله ای برای به حركت درآوردن جامعه، شوراندن انگیزه ها، بیداركردن وجدان عمومی مردم و احساسات و عواطف عمیق مذهبی و ایجاد آگاهی مكتبی و احساس مسئولیت در مردم بود. حركت امام (ع) فریادی بود در سكوت و شعله ای بود در تاریكی ظلمانی جاهلی و تلنگری بود بر وجدان خفته ء مردم آن روزگار و پیامی برای جهانیان آزاد اندیش و آزاد مرد.

از بیان امام (ع) در كنار قبر جد بزرگوارش رسول خدا (ص) و گلایه و كشوه حضرت (ع) از مردم، [3] میتوان وضعیت ناگوار جامعه آن روز را دریافت. جامعه ای كه حتی عواطف مكتبی خود نسبت به رسول و اهل بیت پاكش را بتدریج از كف داده بود. در پاسخ پیشنهاد بیعت از سوی یكی از نزدیكانش [4] فرمود: «به خدا قسم من هیچگاه زیر بار ذلت نخواهم رفت.» [5] و در جواب برادرش محمد حنفیه میگوید: «برادر اگر در تمام دنیا هیچ پناهگاه و مأوای نباشد باز هم با یزید بیعت نخواهم كرد» [6] روح آزادگی و آزادمردی و غیرتمندی و پرخاشگری نسبت به فساد مسلط حاكم را در این عبارات میتوان دید.

از بیانات امام (ع) آشكارا تحقیر مرگ دریافت میشود و این در تحقیر زمانی كه سرگرم شدن به مطامع دنیا و دلبستگی شدید به منافع مادی، روحیه تسلیم و غفلت و فرار از مرگ را در جامعه رواج داده، خیلی معنادار است. تفسیر جدیدی كه او از مرگ ارائه كرده، درس آموز است.

اعلام آمادگی برای شهادت در كنار مرقد مطهر رسول خدا، [7] پاسخهای متعدد به اطرافیان پاسخ ایشان به عبدالله بن عمر و اشاره به ماجرای كشته شدن یحیی بن زكریا [8] كه در طول سفر خود بارها از آن یاد میكند. نامه اش به بنی هاشم [9] خطبه حسین (ع) در مكه، كه در آن مرگ را چون گردنبندی برگردن انسانها لازم شمرده است. [10] پاسخ ایشان به ابن عباس، [11] اشعار امام در پاسخ مردی كه از كوفه می آمد و خبر مخالفت كوفیان با امام را به ایشان داد و در آن مرگ با شمشیر را افضل دانسته است، [12] پاسخ امام به حر كه آیا مرا از مرگ میترسانی و اشعاری كه خواند، [13] خطبه امام پس از ورود به كربلا و سعادت خواندن مرگ [14] و بسیاری موارد دیگر حاكی از عظمت روحی امام و حقیر شمردن دنیا و مرگ در مقابل مسئولیت و تكلیفی است كه برای دستیابی به هدف متعالی حفظ و احیای دین به عهده دارد.

امام (ع) پس از ورود به كربلا به ایراد خطبه ای در میان یاران و خاندان خویش پرداخت و با بیان اینكه اوضاع، دگرگون، زشتیها ظاهر، فضایل، سركوب و فراموش شده و از فضیلتهای انسانی چیزی باقی نمانده مگر اندكی مانند قطرات ته مانده در ظرف آب و سایه شوم ذلت و خواری و بندگی ننگین طواغیت بر زندگی مردم گسترانیده شده است و اینكه در چنین محیط ننگینی «مؤمن» باید به فداكاری و جانبازی دست یازد. مرگ را سعادت و زندگی با ستمكاران را رنج و نكبت میخواند. در ادامه سخن امام (ع) جمله ای است كه انسانشناسی عمیق آن حضرت را بیان میكند:

«الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون» [15] .

امام (ع) خطاب به دینداران آن روز و هر روز فریاد دارد كه «مردمان بندگان دنیایند و دین مایه شیرینی دهانشان. پشتیبانی ایشان از دین تا آنجاست كه زندگیشان میگذرد و آنگاه كه در بوته امتحان قرار گیرند دینداران كم خواهند بود.».

آری آدمیان آنگاه كه در كوره حوادث و بلایا و شداید قرار گیرند و به محك گذارده شوند چهرهای واقعی خود را نشان خواهند داد و این سنت الهی است كه در جهان جاری است و قرآن كریم نیز بر این نكته تأكید بسیار دارد و آزمایش را وسیله جداسازی مؤمن از غیر مؤمن و مجاهد از قاعد دانسته است. [16] شداید و حوادث بزرگ، فارق مردان بزرگ و مردان حقیر، آزاد مردان و بندگان حقیقت طلبان و منفعت جویان، پایمردان و سست عهدان، عملگرایان و شعار دهندگان، صالحان و طالحان خاصان و آلودگان و در یك كلمه دینداران و دنیامداران است و امام (ع) چه خوب از این آزمون الهی سربلند بیرون آمد و بیرق بیداری و آزادگی را بر سرزمین غفلت زدگان و خاموشان برافراشت. صحنه كربلا عرصه آزمایش انسانیت بود و در این عرصه اوج انسانیت و حضیض آن به نمایش درآمد و «سیه روی شد هر كه در او غش بود.».

امام (ع) در اولین سخنرانی خود در كربلا خطاب به لشكریان عمر سعد به موعظه آنان پرداخت و اتمام حجت كرد و گفت: «به خدا سوگند دست ذلت در دست آنان نمیگذارم و از صحنه جنگ مانند بردگان فرار نمیكنم» [17] و در سخنرانی دوم با نكوهش آنان در پیمانشكنی چنین فرمود: «آگاه باشید كه این فرومایه (ابن زیاد) و فرزند فرومایه، ما را بین دو چیز قرار داده است. شمشیر و ذلت، و هیهات كه ما زیر بار ذلت برویم.» [18] .

بیان صریح، موضع قاطع، تصمیم راسخ و اراده شكست ناپذیر امام (ع) مبنی بر آزادمنشی و تن به ذلت ندادن از این عبارتها پیداست. «هیهات منا الذلة» شعاری است كه امام حسین (ع) با ریختن خون خویش، آن را به اثبات رسانید و این ضربه بزرگی بود برای برانگیزاندن غیرت دینی و شور مذهبی مردم و بیدار كردن فطرت خواب رفته آنان كه با پشت پا زدن به همه ارزشهای انسانی و اصول ایمانی، زیر بار ذلت بنی امیه سر خم كرده بودند و به منافع دنیایی پست و حقیر خود می اندیشیدند.

كلام آخر در این زمینه سخن امام خطاب به سپاهیان بنی امیه و در حقیقت خطاب به همه جهانیان در هر زمان و مكان است؛ پس از اینكه همه یاران و اصحاب و برخی اولاد امام (ع) به شهادت رسیدند و امام (ع) دلیرانه دست به حمله های پیاپی زد. برای تضعیف روحیه حضرت (ع) به سوی خیمه ها حمله آغاز كردند امام (ع) با صدای بلند و رسا فریاد زد:

«یا شیعة آل ابی سفیان، ان لم یكن لكم دین و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا فی دنیاكم و ارجعوا الی احسابكم ان كنتم عربا كما تزعمون» [19] .

«ای پیروان خاندان ابوسفیان اگر دین ندارید و از روز بازپسین نمی هراسید لااقل در زندگی دنیاتان آزاد مرد باشید و اگر خود را عرب می پندارند به حسب و نسب خود باز گردید (و شرافت انسانی خود را لگدمال نكنید).».

آری شأن بزرگ قیام عاشورایی امام حسین (ع) انسانسازی و حریت بخشیدن است درسی كه در هر عصر و نسلی میتوان آن را آموخت و به تجربه نشست.

امام راحل «ره» آورده است «اگر یك ملتی بخواهد مقاومت كند برای یك حرف حقی باید از تاریخ استفاده كند... از تاریخ اسلام استفاده كند» [20] «حرف سیدالشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است. اصلا حرف روز را سیدالشهدا آورده است دست ماها داده است. سیدالشهدا همه جا هست. این نهضتها مرهون امام حسین سلام الله علیه است». [21] «عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشین و متكبران غارتگر بود و دستور آن است كه این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد» [22] «این خون سیدالشهدا است كه خونهای همه ملتهای اسلامی را به جوش می آورد» [23] «سید الشهدا... در طول تاریخ آموخت به همه كه راه همین است» [24] .

وجدان خفته مسلمانان بعدها بیدار شد و نهضتهای چندی رخ داد و موجبات سقوط بنی امیه را فراهم ساخت و در طول تاریخ نیز درس بزرگی برای همه آزادیخواهان و آزاداندیشان گردید. [25] .


[1] رك: كامل ابن اثير: ج 3 - ص 264.

[2] رك: پي نويس شماره 28.

[3] رك: پي نويس شماره 20.

[4] اين نزديك طبق نقل صاحب لهوف «عمراطرف» فرزند أميرالمؤمنين (ع) و برادر اوست. ص 23.

[5] رك: سخنان حسين بن علي (ع) ص 24 به نقل از لهوف ص 23.

[6] رك: همان. ص 29 به نقل از مقتل عوالم ص 54 - مقتل خوارزمي ج 1 ص 188.

[7] رك: پي نويس شماره 20.

[8] رك: سخنان حسين بن علي (ع). ص 39 به نقل از لهوف ص 26 - مثير الاحزان ص 20.

[9] رك: همان. ص 46 به نقل از لهوف ص 25 كامل الزيارات ص 75.

[10] رك: همان ص 56 به نقل از لهوف ص 53 - مثير الاحزان ص 21.

[11] رك: همان. ص 61 به نقل ازانساب الاشراف ج 3 ص 162 - طبري ج 7 ص 275 - كامل ابن اثير ج 4 ص 39.

[12] رك: همان. ص 109 به نقل از ابن عساكر ص 164 - مقتل خوارزمي ج 1 ص 233 - مناقب ج 4 ص 95.

[13] رك: همان ص 124 به نقل از انساب الاشراف ج 3 ص 171.

[14] رك: پي نويس شماره 15 در معاني الاخبار شيخ صدوق روايتي از امام سجاد (ع) منقول است كه هر چه در روز عاشورا كار سختتر ميشد رنگ رخسار امام حسين (ع) برافروخته تر و آرامتر ميشد تا آنجا كه ديگران ميگفتند «انظروا لا يبالي بالموت» او را ببينيد كه از مرگ هراسي ندارد ص 289.

[15] ر. ك: پي نويس شماره 15. سنت وفاي به عهد و عمل بر اساس پيمان، سنت نيكويي بودكه حتي قبل از اسلام در ميان قبايل جاهلي رواج داشت اسلام نيز بر اين سنت صحه گذارد. اما با روي كار آمدن معاويه اين سنت رفته رفته كمرنگتر شد. حتي پيمان صلح با امام حسن (ع) نيز از سوي معاويه زير پا گذاشته شد. امام حسين (ع) در جاي جاي سفر خود نامه ها و بيعت آنان را يادآوري ميفرمايد. كوفيان چه بد از عهده آزمايش بر آمده و سست عهدي خود را نشان دادند.

[16] براي نمونه: عنكبوت / 2/ محمد / 32.

[17] رك: سخنان حسين بن علي (ع) ص 194 به نقل از انساب الاشراف ج 3 ص 188.

[18] الا ان الدعي بن الدعي قد ركزبين اثنتين بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة. رك: همان. ص 191 به نقل از تحف العقول ص 171 مقتل خوارزمي ج 2 ص 7 -8.

[19] رك: همان. ص 295 به نقل از مقتل خوارزمي ج 2 ص 33.

[20] صحيفه نور. ج 4. ص 15.

[21] همان، ج 8، ص 69 -70.

[22] همان، ج 9، ص 57.

[23] همان، ج 15، ص 204.

[24] همان، ج 17، ص 58.

[25] حضرت امام خميني «ره» مطالب ديگري نيز پيرامون قيام اباعبدالله الحسين (ع) ذكر كرده اند. عمل به تكليف الهي و قرآني، براي خدا بودن قيام، آينده نگري امام (ع)، حرمت تقيه هنگام در خطر بودن دين خدا و آبياري ريشه انقلابها و نهضتها در جهان از جمله آن موارد است. پرداختن به هر كدام از نكات فوق تفصيلي را ميطلبد و از سوي ديگر هر كدام از انگيزه هاي فوق. به نحوي ذيل محورهاي احياگرانه قرار مي گيرد بنابراين از طرح مجزاي ان صرف نظر شد.